زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها قبل از شهادت
روزگاریست که با گریه هم آغوش شدم در پـی آیـنـهام؛ آیــنـه بـر دوش شـدم هیچ کس از من آواره سراغی نگرفت در خـرابـات غم انگار فـراموش شدم به گمان همه از خستگیام خوابم برد غافل از آن که من از هجر تو بیهوش شدم بین هر کوچه و هر طعنهای و هر سیلی هرکجا از تو خبر بود همه گوش شدم آه فـریـاد رسـم شـد که طبـیـبـم بـرسد تا زدم بوسه به لبهای تو خاموش شدم |